تقریبا اوایل پاییز99 بود که وقتی نقاشی میکشیدی خودت با دقت نگاه میکردی تا بین خط خطی های آشفتت یه چیزی کشف کنی،و همیشه با دقت نگاه میکنی و میگی واااای مامان ببین مثلا موز کشیدم،یه بار واقعا شبیه موز بود و من اونو به اشتراک گذاشتم تو اینستا از بس ذوق داشت نقاشیت😊یه بارم شبیه گل لاله شده بود و خودت گفتی مامان گل!!!! کشیدم😄وای که چقدر ذوق کردم ،امیدوارم نقاش خوبی بشی،راستی خیلی علاقه داری به آهنگ،تقریبا یک سال و خورده ایت بود که آهنگ تلخ که اسم خوانندشو خاطرم نیست دوست داشتی و مدتها همش میگفتی تلخ بزار و خودتم باهاش میخوندی البته در حد خودت و گاهی فراتر...
الانم که شدی دو سال و نیم اهنگ مسعود صادقلو زده بارون به اون موهای صافت رو گوش میدی و خیلی خیلی دوستش داری و بیشتر متنش رو میخونی و گاهیم که بازی میکنی با خودت زمزمه میکنی😜منم که کلا در حال ذوقم😁
الانم تو و بابا خوابین منم باید کم کم برم لالا
راستی تمام آدابی که دوست داشتم بهت یاد بدم همه رو بلدی،مثلا سلام ،صبح بخیر،شب بخیر،بفرما،مرسی،شما گفتن و غیره رو خوب یاد گرفتی و هر بار با گفتنش! حال و هوام خوب میشه
این روزا خیلی ورجه ورجه میکنی و همش در حال خرابکاری های متعدد هستی😦گاهی خیلی عصبانی میشم و خیلی سعی میکنم خشمم رو کنترل کنم😟خدا کمک کنه من و بابا بتونیم واقعا پدر و مادر خوبی برات باشیم،کتاب میخومم مطلب میخونم تا بیشتر با روحیات بچه ها آشنا شم یه وقت گند نزنم و ما کلا شیوه ی تربیت شدنمون و خیلی چیزهای دیگمون اشتباه بوده و خیلی سخته که بتونیم اون همه اموزش های غلط رو فراموش کنیم و با شیوه های جدید سازگار بشیم ولی خب خ استن توانستن است و تا حدودی عملی شده ...
توکل بخدا که مهربون و بنده نوازه و قطعا راه رو بهمون نشون میده
شکرا حمدا لله
😊