دفتر خاطرات

شرح حال من

دفتر خاطرات

شرح حال من

عاشقانه هایم برای دخترم سوفیا

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فراق از موش موشی

بهمن۱۴۰۰
یه عروسک موش داری اسمش رو گذاشتی موش موشی خیلی دوستش داری و هر شب میزاری بغلت و میخوابی و خیلی زیاد بهش وابسته هستی هرجا بریم میاریش با خودت مهمونی گردش مسافرت هرجاااا...
یه روز با خودت بردیش مهد قرآن وقتی برگشتی فراموش کرده بودی بیاریش خونه و جا مونده بود مهد☹️
شب خیلی گریه کردی و ما سرگرمت کردیم با عروسک های دیگه و خوابت برد،شب ساعت۳ بیدار شدی و گریه میکردی و میگفتی من موش موشیم میخوام😄باز من و بابا کلی نازت کردیم و بالاخره خوابت برد..‌

  • آنشرلی ...
  • ۱
  • ۰

اون روز

۱۷فروردین۱۴۰۱
توانایی حل مسئله ی خیلی قویی داری همیشه هرجا گیر کنی دنبال راه حل میگردی و اینقدر راه حل های که پیدا میکنی جذابه‌ که‌ کلا از ذوق فقط میخندیم😅 من فدای تو بشم دختر نازم...
اون روز رفتیم بانک کارتم رو بگیرم
دکتر هم باید میرفتم،توی بانک اینقدر  کنجکاو بودی و کار به همه چی داشتی که کارمندا گاهی ذوق میکردن گاهیم میدیدن من اذیت میشم تلاش میکردن کارم رو راه بندازن😂هر کدومشون ازم میپرسیدن کارت چیه و این شد که خارج از نوبت یکی فرم بهم میداد پر کنم یکی هم کارم رو راه مینداخت😅 خانمی که اونجا بود اومد گفت خانم ماشاءالله چقدر خودت آر‌ومی اما دخترت ماشاءالله خیلی شیطونه😁گفتم اره دیگه😅
بعدشم رفتیم مطب خانم دکتر اونجا دوست پیدا کرده بودی و تو حیاط کلی با هم بازی کردین اونجا هم خانم دکتر داد میزد میگفت بیایین بچه هاتونو ببرین وای دیگه خندم گرفته بود
خلاصه ناز دخترم تو خیلی عزیزی و شیطون😁
خدایا شکرت و از تو سپاسگزارم که دختری باهوش و ناز بهم دادی...

  • آنشرلی ...