دفتر خاطرات

شرح حال من

دفتر خاطرات

شرح حال من

عاشقانه هایم برای دخترم سوفیا

  • ۰
  • ۰

گاهی وقت یه سری شیرین کاری هات رو فراموش میکنم بنویسم و ناراحت میشم که چرا ننوشتم،یکیش این بود که وقتی یک سالت بود پی پی میکردی تو پوشکت و میومدی سرتو میچرخوندی و با ناز و ادا فقط پشت سر هم میگفتی بوشور بوشور،شیرازی هم میگفتی😂ولی دلم غش میرفت برات...
یه شب خواب بودی و تو خواب گفتی بوشور،منم خواب آلو بودم اهمیت ندادم بعد دیدم بو بد میاد😮تا بلهههه تو خواب پی پی کردی اونم خیلی کم ولی😂انگار خواب دیده بودی که در حال پی پی کردنی😀
وای که از ناز و ادات و شیرین کاری هات هرچی بگم کم گفتم،تو دنیایی منی امید منی . 
خدایا شکرت بابت تمام نعمت های قشنگت

  • ۰۰/۰۸/۰۹
  • آنشرلی ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی