دفتر خاطرات

شرح حال من

دفتر خاطرات

شرح حال من

عاشقانه هایم برای دخترم سوفیا

  • ۰
  • ۰

اشک و لبخند

تقریبا یک هفتس که اشک دار شدی😊

وقتی با بغض گریه میکنی اشکت میاد منم وقتی اشکتو میبینم جیگرم میسوزه،ان شاءالله اشکت واسه شادیا جاری بشه دختر نازم،دیروز برا اولین بار وقتی باهات صحبت میکردم لبخند میزدی واااای چه حس خوبیه دیدن لبخند تو،زنگ زدم به باباتم گفتم اونم که تو این مدت همش منتظر لبخند تو بود خیلی خوشحال شد😜

من الان اومدم دندون پزشکی و تو پیش باباتی،کمی شیر خودم رو برات دوشیدم،ولی کارم زیاد داره طول میکشه😢 بابات گفت میخواد بهت شیر خشک بده،بمیرم برات تو این سه ساعت دلم برات یه ذره شده دختر نازم،ولی خیالم راحته که پیش بابایی هستی بابات خیلی مهربونه خیلیییییی من واقعا بابا به این مهربونی ندیدم،کلا زیرچشمی همش حواسش به من و تو هست،شبا که من خوابم اون بیدار میشه و مواظبته،وقتی گریه میکنی اون زودتر بیدار میشه😁خیلی دوستتون دارم

برم ببینم کی نوبتم میشه دیگه ای خدا کمک کن زودتری برم خونه پیش دختر نازم و بابای مهربونش

  • ۹۷/۰۹/۰۱
  • آنشرلی ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی