دفتر خاطرات

شرح حال من

دفتر خاطرات

شرح حال من

عاشقانه هایم برای دخترم سوفیا

  • ۰
  • ۰

سینه خیز

جمعه26 بهمن1397
امروز خیلی روز خوب و متفاوتی بود،مقداری اسباب بازیهات رو  با فاصله گذاشتم جلوت و تو خلی دوست داشتی تو دستت بگیری ولی باید تلاش میکردی و منم کمکت کردم و دست گذاشتم کف پاهات تا راحت تری حرکت کنی وااااای باورم نمیشد تو دو بار سینه خیز رفتی اصلاااااا اون لحظه و صحنه رو فراموش نمیکنم خیلی حس خوبی بود جیغ زدم گفتپ وااااای خدای من حسسین ببین سوفیا داره سینه خیز میره،اونم کلی ذوق کرد و تشویقت کردیم و هرچی بوست میکردم سیر نمیشدم😊خیلی دوستت دارم

  • ۹۷/۱۱/۳۰
  • آنشرلی ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی